تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان ایل بزرگ قشقاییو آدرس mirzaie.loxblog.comلینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد
برک دو گوشی (کلاه دو گوشی):کلاه دو گوشی از جنس کرک بز بوده و حدود 50 سال ، درمیان مردم ایل قشقایی رایج شده است .در گذشته کلاه مردان نظیر کلاه های نمدی دوره قاجاریه با رنگ مشکی و بدون لبه بوده .عکس هایی از یکصد سال پیش مردم قشقایی باقی مانده نشان می دهد که کلاهایی بدون لبه با اندازه هایی مختلف ، مرسوم و اغلب افراد سرشناس و بزرگ ایل ،با کمی تغییر استفاده می کردنداما از انجا که ایلخانان قشقایی دوست داشتن قوم و قبیله شان وحدتی،نه تنها از نظر اخلاقی سیاسی و اجتماعی بلکه از لحاظ لباس ،یکپارچگی داشته باشند.با طرح نقشه یکی از خوانین ،کلاه مخصوصی که امروز مرسوم است و به کلاه دو گوشی نامیده می شود ،رایج شده.همین مسئله بعدها در زمان رضا شاه موجب مشکلاتی برای مردم ایل گردید که هر جا کلاه دو گوشی میدیدند،پاره کرده و صاحب را ازار و اذیت می کردند.
کلاه دو گوشی توسط نمد مال ها با زحمت تهیه می شود.ماده اولیه ان کرک بز است که خیلی کمیاب است و این ماده را پس از چیدن موی بز از لابلای ان ،به مقدارخیلی کم جمع اوری کرده و برای ساخت کلاه استفاده می شود .
این ذرات (کرکها) به قدری لطیف و ظریف هستند که از میان 100 کیلو موی بز حدود 2 کیلو کرک می توان جمع کرد و برای ساخت هر کلاه حدود 200 تا 300 گرم کرک لازم دارد .که ان را با دستگاه مخصوص می زنند تا رشته ها باز شوند و سپس با موادی مثل کف صابون انها را انقدر می مالند تا ذرات به هم در گیر شوند و با تجربه ای که دارند لبه ها را برگردانده و شکل می دهند و سپس با سنگ هایی مخصوص می سایند تا به فرم دلخواه دراید .خصوصیات این کلاه اینست که تا حدی سنگین نبوده و در برابر باد و حرکات سریع در اسب سواری و جست و جو وخیزهایی در حال کوچ از سر نمی افتد
کلاه قشقایی با پایان یافتن حاکمیت پهلوی اول و متعاقبا تاجگذاری محمدرضا پهلوی ( پهلوی دوم ) ایجاد شد . هدف از این کار جلوگیری از به سلطنت رسیدن یک پادشاه جدید در کشور بود چرا که پهلوی اول هم برای سرپوش نهادن به استبداد صغیر و به دنبال آن ضعف احمد شاه آخرین بازمانده قاجار ایجاد شد که در جریان استبداد صغیر نظام پارلمانی ایران بار دیگر دستخوش تغییر شد . پهلوی اول با نام جمهوریت و تجدد گرایی در ایران وارد میدان شد ولی با کمک انگلیسیها جریان جمهوریت را به سمت حاکمیت تغییر داد این چیزی بود که خوشایند قشقاییها نبود . قشقاییها در مبارزه با استبداد رضا خانی بسیار شکنجه تبعید شده بود رهبر آنان در زیر شکنجه و حبس رضاخانی جان داده بود بار دیگر پذیرفتن چنین حکومتی برایشان غیر قابل تحمل بود . از این گذشته به لحاظ ایدئولوژیکی پذیرش سلطان و شاه را نمیپذیرفتند . عموم قشقاییها معتقد بودند که ساختار حکومتی ایران باید جمهوری باشد و در این کشور نباید شاه باشد چرا که یک شاه ممکن است خوب باشد یا مستبد و بد اندیش . در صورت اول میشود تحمل کرد ولی در نوع دوم قطعا امکانپذیر نیست چرا که تجربه 5000 سال تاریخ خودبخود گواه این موضوع است که زمان نظام مونوکراسی به سر آمده . و یک موضوع دیگر هم نقش داشته است آن اینکه قشقاییها معتقد بودند اگر قرار باشد شاهی در کار باشد باید از خانواده قشقاییها باشد زیرا تمام بازماندگان خاندان شاهی ایران در ایل قشقایی زندگی میکنند .
در دوره حکومت پهلویون ، محمد رضا پهلوی به همراه گروهی به یکی از باغات تهران که قشقایی ها در آنجا ساکن بوده اند می روند تا از هماتاج بییی ( بی بی ) دختر ناصر خان قشقایی برای محمد رضا خواستگاری کنند که از طرف قشقایی ها جواب رد می شنوند ، محمد رضا در پاسخ به جواب رد ، به قشقایی ها می گوید : " من هم اکنون پادشاه ایران هستم بعد شما به پادشاه دختر نمی دهید ؟ " خدیجه بییی به آنان می گوید : "اگر بنا به پادشاهی است تو جدت یک قاطر چی بیشتر نبود ، منم که جد اندر جد به پادشاهی بر می گردم" باز محمد رضا می گوید فعلا که پادشاه کسی است که تاج برسرش دارد و خدیجه بییی در جواب می گوید : " اگر پادشاهی به تاج است من هم دستور می دهم این تاج را تمام قشقایی ها بر سرشان بگذارند آن وقت تمام قشقایی ها برای خود شاه هستند " . اگر توجه کنید کلاه قشقایی دقیقا همانند تاج است.....
به نقل از تلگرام طوفان
داستان باغ ارم و مصادره آن
باغ ارم که باغ بسیار معروف و زیبایی است در شهرشیراز واقع شده و مکان آن نزدیک خاکریز رودخانه کوشک است که سابقا درحاشیه شمال غرب شهرقرارداشت اما هم اکنون درقسمت شهرنشین شیراز و در حال حاضرباغ و عمارت ارم همچون بسیاری ازباغهای معروف دیگرشیرازچندان قدیمی به نظر نمی رسند چراکه دارای زیربناهای قدیمی بسیارخوبی هستند.زیباییهای باغ شاه بسیاربی نظیراست چنانکه فرصت شیرازی که شاعرآن زمان بوده دراشعارش باغ ارم را بخاطر داشتن گلهای زیبا , هوای تازه و درختان سروکه مشهورترین آنها درختی بنام سروناز می باشد ستوده است.
باغ ارم شیراز بطور مسلم از دوره سلجوقیان و در تمام دوره آل اینجو و آل مظفر و گورکانیان وجود داشته و با توجه به اینکه سیستم فئودالی بطور کامل بر جامعه آن دوره حاکم بوده بدون تردید بانیان و صاحبان باغ ارم که باغی ارزشمند بوده، در آن زمان حکام وقت بودهاند. احتمال میرود اتابک قراچه که از طرف سنجر سلجوقی به حکومت فارس منصوب بوده دستور احداث این باغ را داده باشد.
بعد از وی تا جلوس شاه شیخ ابواسحاق اینجو که احتمالاً باغ ارم را در تصدی داشت، اطلاعی از نحوه مالکیت این باغ در دست نیست. شاه شیخ ابواسحاق اینجو در سال ۷۴۲ ه.ق جلوس نموده و در سال ۷۵۷ ه.ق کشته شد. پس از انقراض سلسله آل اینجو بوسیله آل مظفر، احتمالاً باغ ارم به مالکیت سلاطین آل مظفر در آمده است و در عهد شاه منصور آخرین پادشاه این خاندان که به دست گورکانیان کشته شد، باغ در نهایت آبادانی و شکوه بوده است. از عصر صفویه به بعد باغ ارم در نوشتههای جهانگردان، آباد و باشکوه توصیف شده است.
در عهد کریم خان زند احتمالاً باغ ارم در مالکیت سران سلسله زندیه بوده و مانند سایر ابنیه و باغهای شیراز مرمت یافته است. از اواخر دوره زندیه تقریباً بیش از هفتاد و پنج سال باغ ارم در تصاحب سران ایل قشقایی بوده است. خاندان جانی خان قشقایی که از دوره فتحعلی شاه قاجار با سمت ایلخانی و ایل بیگی بر ایل قشقایی فرمانروایی میکردند، مدت مدیدی این باغ را در اختیار داشته و از آنجا به عنوان مقر فرمانفرمایی خود در شهر شیراز استفاده میکردهاند. نخستین ایلخان این خاندان یعنی جانی خان و پسرش محمد قلی خان عمارتی با شکوه در این باغ بنا نهادند.
در آن زمان توصیفی توسط فرصتالدوله شیرازی راجع به این باغ داده شده که به شرح زیر میباشد: "... بستانی است بی مثال و گلشنی است بهشت تمثال ...، سروهایش سر به افلاک کشیده، عماراتی دارد شاهانه مشتمل بر تالاری که به واسطه دو ستون قوی پیکر بر پاست و ارسیها، گوشوارهها و اتاقها و رواقهای دیگر را از فوقانی و تحتانی داراست. آبشارهای متعدده از هر جانب آن روان است و سبزههای اطراف جویش چون خط برگرد عارض نوش لبان. بنای اول آن را محمد قلی خان ایلخانی نهاده سپس مرحوم حاجی نصیرالملک خریده و حکم به بنیاد عمارات مذکور داده. حاجی محمد حسن معمار... آن بنا را برآورده باغی دیگر برآن افزودهاند. آن نیز هوایش معطر است...، خلوتی دیگر دارد که نارنجستانش نام نهادهاند. باربند و کوشکی هم برای آن قرار دادهاند."
دونالد ویلبر درباره باغ ارم شیراز چنین نگاشته است: "... برای مدت لااقل ۷۵ سال این عمارت در تصاحب خانها و یا سران قبیله قشقایی بود. همین ساختمان هسته مرکزی باغ به شمار میرود.
در اوایل دوره قاجاریه بعضی از سران ایل قشقایی که مالکین سابق باغ ارم بودهاند در گوشهای از این باغ به خاک سپرده شدهاند که در حال حاضر نشانی از این قبور در دست نیست. ساختمان عمارت این باغ در دوره ناصرالدین شاه قاجار هنوز مرغوب و قابل توجه بوده است. در دوره سلطنت ناصرالدین شاه، حاج نصیرالملک شیرازی باغ را از خاندان ایلخانی خریداری نموده و ساختمان فعلی موجود در باغ را به جای عمارت ایلخانی بنا نمود ولی احتمالاً اساس ساختمان قبلی را حفظ کرده است. پس از درگذشت حاج نصیرالملک در سال ۱۳۱۱ ه.ق تزئینات بنا و بعضی قسمتهای ناتمام بوسیله ابوالقاسم خان نصیرالملک، مالک این باغ اتمام یافته است.
باغ ارم پس از فوت ابوالقاسم خان نصیرالملک به فرزندش رسید و پس از چندی به یکی از سران ایل قشقایی فروخته شد. و این باغ مجددا به مالکیت سران ایل قشقایی در آمد. در سالهای 40 که ورود به ساختمان این باغ آزاد بود، در ساختمان اصلی سالن بزرگی بود که از وسط آن جوی آبی روان بود و دارای یک حوض سنگی بسیار زیبا بود.
اما فرخ استاندار فارس، آمده بود که کار ناکرده گذشته خویش را کامل کند، و حساب خود را از خاندان قشقایی که روزگاری او را از شیراز رانده بودند تمام کند. وی کار مصادره اموال قشقاییان را با مصادره باغ ارم آغاز کرد. باغ ارم مجموعه ای بود شامل بریکصد هزار مترمربع زمین مشجر محصور، به اضافه 400 الی 500 هزار مترمربع زمین دیم و به اضافه ی یک دستگاه ساختمان که بالغ بر 15 میلیون تومان(درسال 1333) ارزش داشت. . فرخ نخست دستور داد تا خانواده سهراب خان قشقایی که درغیاب برادران قشقایی در آنجا ساکن بودند، باغ ارم را تخلیه کنند. آن گاه پس از مهر و موم کردن اثاثیه منزل از سوی ژاندارمری ،اجازه بهره برداری ازمحصولات و زمین مزروعی آن را به فردی به نام شعبان نعمتی داد و وی آنجا را به مدت یکسال اجاره کرد [11] .
بهانه ی(استناد!) فرخ استاندار، برای انجام دادن عمل مزبور این بود که در جریان وقایع نهضت جنوب در سال 1325 ، خسرو خان از گمرک بوشهر مقدار 61890 کیلوگرم شکر تحویل گرفته و بهای آن را تا کنون پرداخت نکرده است [12]
البته شکرها به عنوان سهمیه ی کوپن بین عشایر تقسیم شده بود اما به علت وجود اختلاف نظر در چگونگی پرداخت بهای شکر بین وزارت گمرکات و انحصارات و قشقایی ها لاینحل باقی مانده بود. این اقدامات موجب شد که خسرو خان از دولت بخواهد به دلیل این که مدتی قبل به میزان یک دانگ ونیم ساختمان باغ ارم را به فرد دیگری منتقل کرده است، عملیات توقیف آن متوقف شود. وی همچنین درخواست کرد به منظور اثبات میزان بدهی اش بابت شکر، کیفرخواست در محاکم صالحه رسیدگی شود [13] سپس وی تلاش کرد به منظور جلوگیری از مصادره باغ ارم مبلغ اعلام شده از سوی دولت را بپردازد[14]
اما با وجود این اعتراضات و ارسال نامه های متعدد از سوی محمدحسین خان که آن زمان در ایران به سر می برد، نتیجه ای به دست نیامد و باغ ارم به سود دولت مصادره شد. . جمع بدهی 798 / 898 / 11 ریال بابت اصل و مبلغ 569 / 159 / 14 ریال بابت بهره دیرکرد تخمین زده می شد . وی معتقد است باغ ارم را شاه می خواست تصاحب کند. به همین دلیل اعتراضات و دوندگی های او به جایی نرسید.[15]
سپس باغ ارم به تصرف دولت درآمده و به دانشگاه شیراز واگذار شده است. دانشگاه شیراز مدتها به عنوان کاخ پذیرایی از آنجا استفاده مینمود. در سالهای ۱۳۵۰_۱۳۴۵ه.ش این باغ با اعتبار واگذاری از طرف سازمان برنامه و بودجه و زیر نظر مسئولین وقت دانشگاه، تعمیر اساسی شده و زمین وسیعی نیز در حاشیه بلوار ارم و بلوار آسیاب سهتایی به آن افزوده شده است. امروزه باغ ارم همچنان در اختیار دانشگاه شیراز میباشد و در حقیقت به تمام مردم تعلق دارد.
بنا بر دستور شاه از میان برادران قشقایی تنها یک تن از آن ها می توانستند در ایران زندگی کنند، بنابراین، ملک منصور خان در تهران ساکن گردید و بقیه عازم خارج از ایران شدند. البته محمدحسین خان پس از مدتی اقامت در آمریکا به ایران بازگشت و این بار ملک منصور خان به منظور تبعید راهی سوئیس شد.
در سال های اولیه تبعید که خسرو خان در اروپا و ناصرخان در آمریکا به سرمی برد، سران قشقایی یک حالت سکوت و انتظار پیشه کرده بودند . در سال های پایانی دهه 1330 که اثرات ناشی از ضعف اوضاع سیاسی و اقتصادی کشور در دوران نخست وزیری دکتر منوچهر اقبال به اوج خود رسید، عرصه ی فعالیت های سیاسی برای مخالفان تا حدودی فراهم شد که در نهایت، به تجدید فعالیت جبهه ملی دوم انجامید. در همان حال فعالیت های مخالفان در خارج از کشور نیز دوباره رونق گرفت این فضا خسرو خان را نیز به تحرک واداشت تا این بار مبارزات خود را علیه شاه در بیرون از کشور به روش سیاسی در پیش گیرد. وی افزون بر برقراری ارتباط با برخی از سران جبهه ملی از جمله دکتر شایگان و سیف پور فاطمی با دانشجویان و دیگر جریان هایمخالف رژیم شاه نیز رابطه برقرار کرد . در اوایل سال 1340 که خسرو خان در مونیخ مستقر شده بود، تصمیم گرفت با تشکیل «شورای عالی جبهه ملی خارج از کشور » مبارزه خود را علنی سازد. وی سپس نشریه باختر امروز- ادامه راه دکتر حسین فاطمی- را تحت عنوان «ارگان جبهه ی ملی ایرانی ان مقیم خارجه »منتشر س اخت. این نشریه به کمک مهدی خانبابا تهرانی، محمد عاصمی و محمود گودرزی و همچنین عده ای دیگر و با هزینه ی خسرو خان منتشر می شد. .[16]
نظرات شما عزیزان:
همیار رایانه
ساعت11:19---13 خرداد 1396
وبلاگ عالی و مطالب آموزنده و مفید بود .
همیار رایانه پاسخگوی تلفنی سوالات ومشکلات رایانه ، موبایل ، تبلت ، لب تاب و ....
شماره تماسبا تلفن ثابت) 9099071728
پاسخگویی به صورت شبانه روزی حتی ایام تعطیل.
www.hamyarrayaneh.ir سایت :
برای آشنا شدن با آخرین اخبار فناوری به کانال ما بپیوندید.
تلگرام :
https://t.me/HamyarRayaneh
اینستالگرام :
https://instagram.com/_u/hamyarrayaneh
به وبلاگ من خوش آمدید
فرهاد میرزایی از طایفه شش بلوکی تیره هیبت لو که دوران تحصیلات ابتدایی را در عشایر ودوره تحصیلات متوسطه رادر هنرستان عشایری در آب باریک گذرانده ودرسال 63در تربیت معلم ودرسال 71 کارشناسی گرفتم چون علاقه شدیدی به ایل دارم سعی نمودم مطالبی گرد اوری نمایم/
نظر دهید
بینهایت خوشحال اولام